غلام رضا محمدی /کویر

گرچه با من دل ِدیوانه ی من بد کرده است
آنچه در مذهب اخلاص نباید کرده است
رفته چندی پی شیرین دهنان ،سوخته خویش
عمرها برسر خوبان ِسهی قد کرده است
بارها رفته زاحساس ،زدستم بیرون
بارها راهِ وصال من وتو سد کرده است
می شناسم منش ای دوست بر او خرده مگیر
که اگر کرده گنه سخت ،نه بیحد کرده است
به جز عشقت نخریده است به بازار وجود
به جز این طرفه ،متاع دگران رد کرده است
چه زند نقش بر این سوخته خرمن جز عشق
آنکه صد نقش بر این طاق ِ زبرجد کرده است
سالها زمزمه پرداز ِحسینِ تو شده است
دل پریش از غمِ ریحانه ی  احمد کرده است
من غلامِ شه طوسم دل من از من نیست
خویش را آهوی ِسرگشته ی مشهد کرده است
  کرمی کن که عطایِ تو کران ناپیداست
گرچه با من دل دیوانه ی من بد کرده است
غلام رضا محمدی /کویر /25/1/92

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا